كاركنان ناراضي

ساخت وبلاگ

كاركنان ناراضي

بكارگيري كاركناني كه از كارشان ناراضي هستند مشکل گسترده ای است كه باعث مي شود تلاش هاي بسياري از مديران ناكام بماند

به اين ترتيب هر تهميدي كه مدير و كارفرما بكار گيرد بازهم سبب مي شود كه كاركنان ناراضي وظيفه خود را آنگونه كه بايسته است انجام ندهند

طبق آماری که اخيرا  منتشر شده  است چيزي حدود ۷۶ %  از کارکنان از کار خود ناراضی هستند و یا نسبت به کارشان بی انگيزه اند! اين رقم بويژه در واحدهاي صنعتي و سازمانهاي دولتي كه اغلب كاركنان از طريق گزينش و استفاده از سهميه هاي مختلف وارد سازمان شده اند بيشتر به چشم مي خورد .

چو.ن چنين افرادي نه بر اساس تخصص و رشته تحصيلي بلكه صرفا بر اساس سهميه هاي مختلف استخدام شده اند و اغلب هم به كارهايي گمارده مي شوند كه مورد علاقه آنان نيست .به بیان دیگر اين كاركنان  واقعا کار خود را دوست ندارند. از درد ناچاري و صرفاً براي اينكه كاري داشته باشند و حقوقي بگيرند تن به اين كار داده اند

اينگونه كاركنان فقط يك راه حل بيشتر ندارند . از كار ترخيص شده و به مشاغل مورد علاقه اشان گمارده شوند

اين افراد هيچگونه خلاقيتي ندارند در كارشان خودكار نيستند و مرتب بايد از طريق  مدیریت کنترل شده و به آنها گفته شود که حدود  کاری كه بايد انجام دهند  چيست و چه كار را بايد انجام دهند و چكار را انجام ندهند.

در اين موارد  فقط می توانیم امیدوار باشیم که  من بعد چنين افرادي استخدام نشوند و نفرات فعلي را هم وارد چرخه تغيير شكل كنند .

اين  هوشمندانه ترين و  محور ترین تصميمي است كه يك مدير بايد بگيرد . كاركناني را كه به كارشان علاقه ندارند به بخش نيروي انساني ارجاع دهند تا اگر كاري مناسب با توان و علاقه و تخصص آنها وجود دارد به همان كار گمارده شوند .

ولي مسئله هميشه به همين سادگي نيست خيلي اوقات افراد داوطلبانه بطرف كارهايي مي روند كه مورد علاقه اشان نيست ولي چون پولساز تر است و درآمد بيشتري دارد ... يا اينكه انجامش راحت تر و بي خطر تر است  براي آنها جذابيت دارد ! براي رفع اين وضعيت شيوه پرداخت  حقوق و مزايا  به  كاركنان بايد تغيير كند .

به همين جهت است كه همواره مدیران و روانکاوان منابع انسانی با استفاده از آمار های موجود  و برنامه ريزي بلند مدت تلاش مي كنند تا  شرایط محیط کار بهبود پيدا كند

رهبران واقعی در مدیریت می دانند که  بايد به گونه اي عمل كنند كه محیط کار را به گونه اي در آورند كه همیشه رو به تکامل باشد و ضمن توجه به مشكلات و پيدا كردن راه حلهايي براي آن نيم نگاهي هم به آينده داشته باشد لازمه اين كار استفاده همزمان از راه حل هایی جهت افزایش تعهد شغلی کارکنان است.  

از طرف ديگر « مديران ضعیف » واكنشي نسبت به محيط هاي  کاری تکراری و از پیش تعیین شده نشان نمي دهند كاملا مكانيكي عمل كرده و برايشان اهميتي ندارد كه اساسا كاركنان تحت سرپرستي آنها بكارشان علاقه دارند ؟ آيا از كارهاي تكراري كه مي كنند خسته شده اند ؟ آيا انگيزه كاري دارند و خيلي پرسش هاي ديگر كه شايد حتي به ذهنشان هم خطور نكرده باشد .

اين مديران در دنياي دروني خود سير مي كنند و به جای تمرکز بر روی بهینه سازی کارکرد افراد و شرکت، فقط به افكار خود و توهماتي كه در ذهنشان دارند  توجه مي كنند

بسیاری از مشکلاتي كه ناشي از  عدم تعهد،  بي علاقگي و بي انگيزه بوده كاركنان است اساسا ناشی از رفتارهای تاریخ مصرف گذشته اي است كه مديران سنتي همچنان از خود بروز مي دهند .

اشكال عمده اينجاست كه اغلب مدیران خود را عقل كل مي دانند و  فکر می کنند همه چيز را می دانند و همواره كارهاي را بدرستي انجام مي دهند و در اين ميان هيچگونه حق اظهار نظری را براي كاركنان قائل نيستند

اين ديد سنتي و قديمي باعث مي شود كه  در محیط کار  مشکلات زيادي بروز كند  كه ناشي از آن  است كه بسياري از رهبران آگاهی لازم را در این مورد ندارند.

مدير خوب و قوي بايد همه راهكارها و تمهيدات لازم را بكار گيرد تا كاركنان احساس بيهودگي نكنند ودچار روزمرگي وتكرار نشوند

................نوشته : محمد توكلي – 30 مردادماه 1397 – ممكو

چهارگانه والدين ......
ما را در سایت چهارگانه والدين ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memco92 بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 20 شهريور 1397 ساعت: 17:51